سه سال پس از هشدار علی یونسی، وزیر سابق اطلاعات، مبنی بر اینکه مقامهای ایران باید نگران جانشان باشند، اکنون بزرگترین رسوایی امنیتی رخ میدهد و اسماعیل هنیه در تهران کشته میشود.
میهمانی که مورد مهر خامنهای بود و بیش از هر میهمان دیگری بوسههای نایب امام زمان را بر ریش سپیدش حمل میکرد، در سالهای اخیر و بعد از آنکه با ناجوانمردی خالد مشعل را کنار زد، هر چند ماه به زیارت دارالخلافه تهران میآمد تا بر دست سیدعلی بوسه زند. خالد مشعل قربانی معارضه با بشاراسد و حمایت از مخالفان او و استقلالطلبی در رابطه با قاسم سلیمانی شد؛ جلو پای سید علی آقا زانو نزد و دست تکدی به سویش دراز نکرد؛ به ابومازن احترام میگذاشت و همیشه عقلانیتش بر انقلابیگریاش میچربید. یک بار از محمود عباس (ابومازن) شنیدم که مصالحه با خالد مشعل را با همه تلخیهایش ممکن و با هنیه را با تمام شیرینگفتاریاش ناممکن میداند.
اسماعیل هنیه در معنای انقلابی آدم مقاومی بود، از سه سوءقصد جان به در برد و سه بار به زندان نسبتا طویل و دو بار به حبسهای کوتاهمدت گرفتار شد. به تهران که میآمد مثل رییس دولت از او استقبال میشد و بار آخر در ردیف میهمانان بلندپایه عرب جای گرفت. هیچیک از رهبران حماس و حتی رمضان شلح، نخستین رهبر جهاد اسلامی که با قابلگی سپاه پاسداران از شکم حماس بیرون آمد و ولی فقیه در قتلش در مالت بهواسطه موساد اشکی نریخت، به اندازه اسماعیل هنیه مورد مهر و لطف خامنهای نبود.
ترور هنیه مانند ترور محسن فخریزاده و قاسم سلیمانی یک رسوایی امنیتی گسترده بود. اما چون سلیمانی در خارج از ایران ترور شد و هنیه در داخل ایران، ابعاد رسوایی و بیآبرویی ولی فقیه و ابعاد سیاسی ترور هنیه بسیار گستردهتر از ترور قاسم سلیمانی بود. از سوی دیگر، او یکی از مقامهای خارجی «محور مقاومت» بود و ترور او در ایران در جایگاه میهمان رسوایی بسیار بزرگتری برای رژیم به ارمغان آورد.
به گمان من اسرائیل با این کار نخست دشمنی سرسخت را از بین برد، دشمنی که آنقدر خردگرا بود که میدانست اگر امتیازکی از اسرائیل بگیرد و بماند به حیات سیاسیاش ادامه خواهد داد و بدون داشتن غزه و نیمدولت انقلابی قادر خواهد بود در راهحل نهایی دو دولت در کنار دولت خودمختار حاضرباشد. نتانیاهو با آدمی مثل سنوار مشکلی ندارد، اما با کسی که خواهان صلح و دادن و گرفتن امتیاز است همیشه مشکل داشته است. نکته دوم اینکه اسرائیل به خامنهای یادآور شد هرلحظهای که اراده کند میتواند او و مجتبی و ایل و تبارش را به آتش بکشد. در مراسم تشییع پیکر هنیه حتما متوجه چشمهای وحشتزده روبهآسمان خامنهای شدید؛ دائم آسمان را مینگریست.
نکته سوم، انعکاس اقدام نتانیاهو در نگاه مردم ایران بود، همانها که از ۱۵ سال پیش شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» شعار محوریشان در بسیاری از تظاهرات بوده است. سرانجام کشتن اسماعیل هنیه در تهران، محمد ضیف در غزه و فواد شکر در ضاحیه بیروت همراه با سرهنگ میلاد بیدی در کنار فرمانده تشکیلات نظامی لبنان ضربه سنگینی به رژیم و خامنهای وارد ساخت. حالا حماسیها هم به ملامت میگویند سیستم دفاعی خاتمالانبیا کجا بود و چرا نتوانست رهبر مقاومت را حفظ کند؟
شاید مقامهای رژیم فکر نمیکردند که اسرائیل این کار را بکند و به همین دلیل طبق معمول در کنار سایر میهمانان خارجی از او مراقبت میکردند و او را در اقامتگاه ویژه قرار دادند.
ترور هنیه در تهران رسوایی گستردهای برای رژیم ایران در جهان عرب خواهد بود، چراکه مقامهای ایرانی همواره سعی کردهاند خود را تنها حامی نیروهای فلسطینی در جهان عرب معرفی کنند، اما مخالفان ایران در کشورهای عربی در تبلیغات رسانهای اعلام میکنند که خود ایران محل اختفای اسماعیل هنیه را فاش و با اسرائیل معامله کرده است.
نقص گسترده امنیتی در نهادهای امنیتی
ازجمله حوزههای نفوذ در ایران میتوان به نیروهای حفاظت از شخصیتهای سیاسی موسوم به «نیروهای سپاه انصار» و همچنین «سپاه ولی امر» اشاره کرد که در سالهای اخیر مسئولیت حفاظت از علی خامنهای و سایر مقامهای ایران را برعهده دارند. گفته میشود تعدادی از اعضای این نیروها و گاردهای شخصی مقامها به کشورهای غربی گریختهاند و اطلاعات زیادی درمورد نحوه کار نیروهای حفاظتی به بیرون درز کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از برکناری ابراهیم جباری، فرمانده نیروی حفاظت سپاه پاسداران، در سال ۱۴۰۱، بار دیگر موضوع هشدار وزیر سابق اطلاعات درمورد ترور مقامها در ایران مطرح شد و این برکناری ترس از ترور علی خامنهای تعبیر شد.
علی یونسی، وزیر سابق اطلاعات، ۸ تیر ۱۴۰۰، نفوذ سرویس اطلاعاتی اسرائیل در ایران را چنان عمیق توصیف کرد که همه مقامهای ایران باید نگران جان خود باشند.
در ترور محسن فخریزاده، سپاه حفاظت انصار نیز متهم به کوتاهی در انجام وظایفش شد. یوسی کوهن، رییس سابق موساد، گفت که موساد سالها از نظر فیزیکی با فخریزاده نزدیک بوده است.
در ابتدای سال ۲۰۱۸ شایعهای در فضای مجازی مبنی بر فرار علی ناصری، فرمانده سابق سپاه انصارالمهدی، از کشور و پناهندگی به کشوری در حاشیه خلیج در فضای مجازی منتشر شد که بعدها تکذیب شد، اما هنوز هم از ناصری خبری در میان نیست.
روابط هنیه و رژیم آخوندی
در سال ۲۰۱۹، اسماعیل هنیه، نخستوزیر دولت حماس در نوار غزه، در میانه رقابت داخلیاش با خالد مشعل، رییس دفتر سیاسی حماس، به ایران رفت.
روز سهشنبه نیز مسعود پزشکیان، رییس جمهوری اسلامی ایران، در دیدار با هنیه به جنبش حماس درباره لزوم پرهیز از هرگونه «تسویه حساب» در نبرد با اسرائیل هشدار داد و «هشیاری در برابر نفوذ عناصر سازشکار به بدنه مقاومت» را خواستار شد.
حمایت حماس از مخالفان سوری و سفر خالد مشعل، رییس دفتر سیاسی حماس، به عربستان سعودی، چندین سال در روابط این جنبش با ایران تنش ایجاد کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۷ بار دیگر نامههایی ردوبدل شد و خامنهای در نامهای خطاب به اسماعیل هنیه اعلام کرد که ایران خود را موظف به «هر گونه حمایت از حماس» میداند.
در سال ۲۰۱۹، پس از سالها روابط سرد، هیئتی از رهبران حماس به ریاست صالح العاروری، معاون اسماعیل هنیه، ۸ تیر ۱۳۹۸ به تهران سفر کرد. پس از آن برخی رسانهها به نقل از مقامهای اسرائیلی گزارش دادند که با سفر این هیئت به تهران کمکهای ایران به حماس از ۱۰۰ میلیون دلار به ۳۶۰ میلیون دلار در سال افزایش یافت.
خامنهای در سال ۲۰۱۹ در دیدار با هیئت حماس گفت، یکی از دلایل خصومت غرب با ایران مسئله فلسطین است، اما این دشمنیها و فشارها باعث نمیشود ایران از مواضعش در این موضوع عقبنشینی کند، زیرا حمایت از فلسطین امری اعتقادی و مذهبی است. در ابتدای این دیدار صالح العاروری پیام اسماعیل هنیه را خطاب به خامنهای ارائه کرد. خامنهای نیز در ادامه چند بار به درگیریهای داخلی حماس اشاره کرد.
خامنهای خردادماه ۱۴۰۳ در دیدار با اسماعیل هنیه گفت، در آخرین نبرد غزه شاهد بودیم که تلاش دشمن بر ایجاد نزاع و تفرقه میان جناحهای مقاومت متمرکز بود. در این فضا به لطف خدا دشمن موفق نشد، بنابراین باید بیشتر به موضوع وحدت و وفاق بپردازیم و این راه درست را با تمام قوا ادامه دهیم.
برخی مکاتبات خامنهای و حماس که جنبه تبلیغاتی داشت در مقاطع مختلفی منتشر شد، اما همواره رابطهای مطمئن، ازجمله امیرعبداللهیان مرحوم و علی باقری، رسولانی بودند که پیامهای سری را به دوحه یا بیروت میبردند و پیامهایی نیز برای اربابشان خامنهای به تهران میآوردند.
در سال ۲۰۱۸، پس از جنگ غزه و اسرائیل، رهبر رژیم ایران نامهای به اسماعیل هنیه فرستاد. او در سال ۲۰۱۸ نیز خطاب به هنیه نوشته بود: «حرکت به سمت مذاکره با رژیم فریبکار، دروغگو و غاصب اسرائیل، اشتباهی بزرگ و نابخشودنی است که پیروزی مردم فلسطین را به تاخیر میاندازد و تنها ضرر و زیان برای ملت مظلوم به همراه خواهد داشت.»
یک سال بعد، اسماعیل هنیه، در نامهای به خامنهای، ازآمادگی ایران برای تجهیز حماس قدردانی کرد.
هنیه در سال ۲۰۲۱ در نامهای به خامنهای خواستار بسیج فوری گروههای اسلامی، عربی و بینالمللی به منظور اتخاذ مواضع قاطع علیه اسرائیل و واداشتنش به توقف اقدامات غیرقانونی علیه مردم تحت محاصره غزه شد.
سفرهای هنیه به تهران در ماههای اخیر را میتوان به بیتدبیری امنیتی تعبیر کرد. رسانههای رژیم و شبکههای اجتماعی با منتشر کردن تصاویر مسعود پزشکیان در آغوش اسماعیل هنیه از «آغوش امن و گرم» و «محور مقاومت» نوشتند، حال آنکه با قتل هنیه آشکار شد که این آغوش دیگر جای امنی نیست.
خامنهای پزشکیان را آورد تا بار دیگر نظیر پرفسور شاندو، شعبدهباز معروف ایران در دهههای چهل و پنجاه، او را بهمنزله کبوتر صلح و آشتی از جعبه شعبدهاش بیرون آورد و در عرصه جهانی پروازش دهد. اما جعبه را که گشود کبوتر صلحش پر به پر کرکس فلسطینی داده بود. قسم حضرت عباسش را دیگر کسی باور نکرد و جهان به پرواز کبوتر حرم از همان آغاز اعتنایی نکرد.
حالا سیدعلی مانده است و ترس، بیاعتباری در داخل و خارج و هزینههای سنگین هر نوع ماجراجویی. دوستی میگفت آدم گرگ بیابون بشود بهتر از آن است که علی خامنهای بشود. حالا دست به دامن خبرنگار نیویورک تایمز شدهاند تا با منابع جعلی خبر جعلی حمله قریبالوقوع صلاحالدین خراسانی را به یهودستان در بوق نیویورکتایمز کند. اما نه، سیدعلی جرئت جنگ ندارد، هلمنمبارز طلبیاش از سر عجز است و یادآور حکایت عبید که فلانی به سوی دشمن میرفت عربده میکشید و صدایی خارج میکرد، پرسیدند چرا عربده میکشی، گفت تا دشمن وحشت کند، پرسیدند پس آن صدای کذایی برای چیست، گفت به سبب ترس خودم.